این مقاله با بررسی دو مورد از برجستهترین آثار تفسیری این دوره، المیزان، اثر علامه طباطبایی (از تفاسیر برجسته شیعه)؛ و تفسیر المراغی، اثر مراغی (از تفاسیر برجسته تسنن) به جایگاه اسباب نزول در تفاسیر معاصر پرداخته و دیدگاههای این دو مفسررا دربارۀ اسباب نزول بررسی کرده است.
علامه طباطبایی هرچند به اقتضای مکتب تفسیریاش برای فضای نزول و همچنین سبب نزول، نقش مهمی در تفسیر آیات قائل نیست، با این حال، ذکر روایات شأن یا سبب را در روشن شدن مضمون و مورد نزول آیه مؤثر میداند و در بحث تفسیر روایی خود آنها را آورده و گاه تفسیر خود را با آنها تأیید کرده است. اما مراغی، بیش از سیصد روایت سبب نزول را در تفسیر خود ذکر کرده است و اگر دربارۀ آیه یا سوره، سبب نزولی نقل شده باشد که مورد تأیید خودش باشد – یعنی صحیح باشد – آن را گزارش کرده است. روش مراغی در نقد و بررسی روایات اینگونه است که آنها را با قرآن و دلایل عقلی محک میزند.