پژوهشگران قرآنی همواره درباره وجوه اعجاز قرآن کریم، بحث و گفتوگو کردهاند. آنان بر اعجاز درونی و محتوایی قرآن اتفاق نظر دارند. در این میان عدهای از قرآنپژوهان اسلامی به ویژه در قرون نخستین، وجه اعجاز قرآن را عاملی بیرونی، (بازدارندگی و انصراف دادن مردم از سوی خداوند متعال از هماوردی و معارضه با قرآن)، دانسته و این وجه را قویتر از سایر وجوه تلقی کردهاند. نوشتار پیش رو سعی دارد، تعدادی از مهمترین قائلان به این نظریه را که به «نظریه صرفه» معروف است، با شواهدی که برای نظر خود بیان میکنند، شناسایی کرده و به بررسی سیر تطور و پردازش این نظریه بپردازد. از اینرو نقطه مشترک قائلان این نظریه، بیتوجهی و غفلت از محتوای عمیق قرآن و معطوف کردن تمام توجهات به الفاظ ظاهری قرآن است و به نظر میرسد، این نگاه هیچ بعدی از ابعاد اعجاز قرآن کریم را در عرصه قرآنپژوهی انعکاس نمیدهد.