استاد و عضو هیأت علمی جامعه المصطفی العالمیه، گروه قرآن و حدیث
چکیده
مشهور میان دانشمندان اسلامی این است که نظام تقویمی مورد تأیید قرآن، نظام قمری است. حتی برخی از علما بر این باورند که نهتنها تقویم شمسی مدنظر قران نیست، بلکه مشروعیت هم ندارد چون بنای اسلام بر اساس آیه کریمه «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فی کِتابِ اللَّهِ (توبه: 36)»، بر تقویم قمری است و هرگونه تقویم دیگری مطرود است. در این مقاله بر آنیم تا اعلام کنیم گاهشمار شمسی نیز دستکم در کنار تقویم قمری از اعتبار خود برخوردار است. زیرا گرچه از منظر قرآن فلسفه منازل قمر، ابزار محاسبه، سنین و تاریخنگاری است. لیکن با تعابیری مثل جریان شمس و قمر، مدار شمس و قمر، پدیدارشان فصول، تغییرات صیف و شتا، اختلاف شب و روز، ولوج روز و شب، مشارق و مغارب که در ارتباط با خورشید و ماه بهعنوان دو آیت الهی است، مشعر به اعتبار، تقویم شمسی است. در این مقاله سعی بر آن است تا آیات مربوط با حرکت شمس و قمر بهعنوان دو عامل زمانساز، با روش نقلی (روش تحقیق)، نگاه قرآن از رهگذر تفاسیر فریقین (منابع تحقیق) به پژوهش بپردازیم تا موضع قرآن نسبت به تقویم شمسی تبیین شود. (هدف تحقیق). با بررسیهای صورت گرفته ما را به این نتیجه رهنمون میسازد که قرآن با تعبیر منازل قمر و عدة الشهور، دلالت بر چرخه دوازدهماهه قمری و مبنای اعمال دینی است. اما در کنار این حقیقت، واقعیت دیگری به نام تقویم شمسی نیز موردتوجه خود دارد و هیچگاه درصدد بیاعتباری دادههای تقویمی شمسی نیست. (یافته تحقیق). تقویمی که برای امور اجرایی، سیاسی واداری کشور و نیز امور معاشی و معادی انسانها کارایی دارد.